Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (1277 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Es ist viel los. U اینجا فعالیتهای زیادی [گوناگونی] است.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Was haben Sie hier zu suchen? U اینجا چه می خواهید؟ [آمده اید اینجا برای چه؟]
Abhilfemaßnahmen ergreifen U انجام دادن فعالیتهای کمکی [درمانی]
Abhilfe schaffen U انجام دادن فعالیتهای کمکی [درمانی]
sich mit Jemandem [zu gemeinsamen Aktiviäten] treffen U با کسی [برای فعالیتهای اشتراکی] ملاقات کردن
hierzulande <adv.> U در اینجا
hier <adv.> U اینجا
hier zu Lande <adv.> U در اینجا
Ich kann es von hier sehen. U از اینجا میبینمش.
Von hier ab U از اینجا [به جلوتر]
Halten Sie hier. U اینجا بایستید.
bis zur Mauer hin. U [از اینجا] تا دیوار.
Gefällt es dir hier? U از اینجا خوشت می آد؟
Lass uns raus hier! U برویم از اینجا بیرون!
Er ist nicht da. U او [مرد] اینجا نیست.
Ich bin fremd hier. U من اینجا غریبه هستم.
Hinaus mit ihnen! U بروند بیرون [از اینجا] !
so weit U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
bis hierher U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
Hier wohne ich. U اینجا من زندگی میکنم.
Bitte hier anstellen. U لطفا اینجا صف بگیرید.
Hier erhältlich. U اینجا می توانید بگیرید.
Nicht rauchen. U [اینجا] سیگار نکشید.
Hier warten. U اینجا منتظر بشوید.
bis jetzt U اینقدر [تا اینجا ] [تا اکنون]
Wo ist das nächste Kasino? U نزدیکترین کازینو به اینجا کجاست؟
Bitte hier warten. U لطفا اینجا صبر کنید.
Der Bus nach ... hält hier an. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Es gibt ... U اینجا ... وجود دارد [دارند]
Gibt es Parkplätze in der Nähe? U پارکینگ نزدیک به اینجا هست؟
Ich bin seit fünf Tagen hier. U من پنج روز که اینجا هستم.
Begriff hier eingeben! واژه را اینجا وارد کنید!
Wie komme ich zur Autobahn? U چطور از اینجا به شاهراه بروم؟
Ich muss hier aussteigen. U باید اینجا پیاده بشوم.
Sind Sie auf Geschäftsreise? U کاری دارید اینجا؟ [تجارت]
Darf ich hier sitzen? U اجازه دارم اینجا بنشینم؟
Es ist immer etwas los! U اینجا همیشه خبری است!
Ich bin seit fünf Tagen hier. U پنج روزه که من اینجا هستم.
Klar so weit? U تا اینجا همه چیز را می فهمی ؟
Sind wir vollzählig? U همه کاملا اینجا هستند؟
Ich fühle mich wie das fünfte Rad am Wagen. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
Du hast hier nichts zu suchen! U تو بیخود می کنی اینجا باشی !
Er hat sich Hals über Kopf auf den Weg hierher gemacht. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
Hier umsteigen nach Basel? U به بازل اینجا عوض کنم؟ [روزمره]
Darf ich hier essen? U اجازه دارم اینجا غذا بخورم؟
So weit die Theorie. U تا اینجا راجع به این فرضیه بس است .
Es ist nichts Besonderes los. U اینجا خبر [اتفاق] ویژه ای نیست.
Bitte halten Sie für einen Moment hier. U لطفا یک لحظه اینجا صبر کنید.
Da [hier] scheiden sich die Geister. U در اینجا افکار [نظریه ها] با هم فرق می کنند.
Hier riecht es nach alten Leuten. U اینجا بوی آدمای قدیمی رو میده.
Bitte halten Sie für 10 Minuten hier. U لطفا ۱۰ دقیقه اینجا صبر کنید.
Spricht jemand hier Persisch? U کسی اینجا فارسی حرف میزند؟
Darf ich hier parken? U اجازه دارم [می توانم] اینجا پارک کنم؟
Hier entwerten. U بلیط [کارت پارکینگ] را اینجا باطل کنید.
Es hat mich niemand geschickt, ich bin aus eigenem Antrieb hier. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Der Kratzer [die Beule] war schon hier. U خراش [فرورفتگی در اثرضربه] از قبل اینجا بود.
allzu [sehr] <adv.> U زیادی
übermäßig <adv.> U زیادی
'Ich bin spätestens um Mitternacht wieder da.' 'Versprochen?' 'Ja.' U من منتهی تا نیمه شب به اینجا بر میگردم. قول میدی؟ بله.
etliche U عده زیادی
mehrere U عده زیادی
mancherlei U عده زیادی
Füllwort {n} U حرف زیادی
Auswuchs {m} U گوشت زیادی
mit einem Großaufgebot <adv.> U با یک نیروی زیادی
Nun, da wir vollzählig [versammelt] sind, können wir ja anfangen. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
Bei uns gibt es so etwas nicht, sehr wohl aber in Deutschland. U ما همچه چیزهایی اینجا نداریم ولی در آلمان می کنند یا هست.
Wie lange darf ich hier parken? U برای چند مدت اجازه دارم اینجا پارک کنم؟
Der Chef, der den Laden hier schmeißt [schupft] . U این رییس که اینجا کارها را اداره می کند یا می چرخاند [در اتریش]
unendlich viele U تعداد بسیار زیادی
Nicht wenige ... U تعداد زیادی [از مردم]
absahnen U پول [زیادی] در آوردن
abräumen U پول [زیادی] در آوردن
überschätzen U زیادی تخمین زدن
etwas einstreichen U پول [زیادی] در آوردن
eine ganze Menge Leute U عده زیادی از مردم
eine ganze Anzahl Leute U عده زیادی از مردم
das Maul aufreißen <idiom> U زیادی حرف زدن
Gibt es hier Altertümer? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
Viele Leute wurden verletzt. U مردم زیادی آسیب دیدند.
so viele; dass ... U آنقدر زیاد که ... [به تعداد زیادی که ...]
einstreifen U پول [زیادی] در آوردن [دراتریش]
abcashen U پول [زیادی] در آوردن [دراتریش]
Großaufgebot {n} U تعداد زیادی [از افراد پلیس و یا غیره]
Jedes weitere Wort erübrigt sich. U هر اظهار نظر بیشتری زیادی است.
Wir betrachten es als große Ehre, Sie heute abend hier bei uns begrüßen zu dürfen. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
sehr zu Jemands Ärger U برای کسی دچار غم و غصه زیادی شدن
Sie wollen wohl Ärger? U مگر سرت به گردنت [تنت] زیادی می کند؟
das Land vor große Probleme stellen U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
das Land vor große Probleme stellen U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
Der Koch ist recht großzügig mit dem Salz. U آشپز خیلی زیادی از نمک استفاده می کند.
Die Touristen sind in diesem Sommer massenweise ausgeblieben. U این تابستان دسته های زیادی از گردشگران نیامدند.
abtischen U پول [زیادی] بدون ملاحظه به دیگران در آوردن [در سوییس]
Er nahm seinem Gegenüber beim Poker große Summen ab. U او [مرد] در بازی پوکر پول زیادی از رقیبش برد.
Die Anwesenheit ihres Lehrers bereitete ihr einiges Unbehagen. U بودن دبیر او [زن] احساس ناراحتی زیادی برای او [زن] ایجاد کرد.
Charakterstück {n} U اثر نمایشی [که در آن به شخصیت بازیگران اهمیت زیادی داده می شود]
Der Körper [Kreislauf] von Sportlern ist in hohem Maße belastbar. U بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
Was geht denn hier ab? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
das Rad noch einmal erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad neu erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
bisher <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر]
bis dato <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ] [ اصطلاح رسمی]
bislang <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ] [ اصطلاح رسمی]
Er hat schon längst seine Dienstzeit in der Firma abgemacht. U او [مرد] مدت زیادی است که خدمت خود را در کارخانه کاملا انجام داده است.
bis jetzt <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ]
bis heute <adv.> U تا کنون [تا این تاریخ ] [تا اینجا] [تا این درجه ] [اینقدر] [پیش از این] [سابق بر این ]
Recent search history Forum search
1این جا کار میکنم
1hergehen
1 بردن و آوردن را به آلمان چطوری میگن من که واقعا گیج شدم
1من باید چه زمانی اینجا باشم
1Die ldee
1Ich sehe fern
3من این جمله رو‌ تو کتاب خوندم: Die Kinder und ihre Begleiter fahren mit dem Bus# آرتیکل Begleiter هستش der و قسمت اول جمله به خاطر فعل fahren آکوزاتیو هستش، پس چرا ihre شده؟؟؟ مگه نباید ihern باشه؟
0چرا اینجا چیزی نوشته نشده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com